به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه رسالت نوشت: نمیدانم چندمینبار است که در مذمت این ویروس جانی مینویسم. ویروسی که در گوشه گوشه جان و جهان آدمها ریشه دوانده، هیچکس هم جلودارش نیست، نه واکسنی دارد و نه دارویی، حتی پیشرفتهترین کشورها هم نتوانستهاند راهی قطعی برای درمان یا پیشگیری از ابتلاء به این ویروس بیابند و همچنان حاصل جدالهای علمی و آزمایشگاهی بر پاشنه آزمون و خطا میچرخد، اینها را گفتم که باز تاکید کنم کرونای سمج، داس مرگ در دست دارد و کوچکترین اشتباه محاسباتی و نادیده گرفتن اصول و موازین بهداشتی میتواند برای فرد فرد ما گران تمام شود.
رعایت پروتکلهای بهداشتی به یک چهارم رسیده
همه میدانیم که این عبارات بسیار تکراریست و شاید از فرط تکرارهای دوباره و چندباره، کلیشهای به نظر برسد اما چارهای نیست، باید زنگ خطر را بازهم به صدا درآورد و از اهمیت مسئولیت پذیری اجتماعی و توجه به بایستهها و نبایستهها در مواقع بروز بحرانها
گفت. البته این وضعیت قابل حدس بود و می شدمجسم کرد که پس از کاهش محدودیت هاو بازگشایی کسب و کارها چه به روز شهرهای کوچک و بزرگ میآید و چه به روز تصور مردم، تصور اینکه اوضاع آرام است و همه چیز رو به راه، آنگاه شهروندان در خیابانها و کوچهها، اتوبانها و مغازهها میچرخند و خیال میکنند که ویروس نیست و آنها هستند و خیابان، آنها هستند و مغازههای جورواجور و پیاده راههایی که میتوان بی هراس روزهای گذشته، شانه به شانه دیگر شهروندان در آن قدم زد. حالا روزهای گرم و تب خردادماه و کم توجهی به فاصله گذاری اجتماعی، سرآغاز گشت و گذار و صعود بی رحمانه آمارهاست و میتواند به وقوع یک رخداد بزرگ و بسیار بزرگ بینجامد. فاصله گذاری عملاً معنای خودش را از دست داده است. گرچه از روزهای پایانی اسفندماه تا ۲۷ اردیبهشت وضعیت اجرای پروتکلها در کشور مطلوب بود و برمبنای تأکیدات «محسن فرهادی»، معاون مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت، میانگین ۷۷.۵۷ درصد مردم و کسب و کارها پروتکلهای بهداشتی را رعایت میکردند که در شهر تهران به ۵۶ درصد میرسید. اما تا ۱۵ خرداد ماه این میانگین در کل کشور به ۲۲.۶۶ درصد نزول کرد و متأسفانه شهر تهران که گلوگاه اصلی مراودات و کسب و کار در کل کشور است، به ۱۰.۵۴ درصد نزول کرد که این موضوع زنگ خطری را برای ما به صدا در میآورد، به ویژه آنکه سیما سادات لاری، سخنگوی وزارت بهداشت با ابراز تأسف تاکید کرده که رعایت پروتکلهای بهداشتی به یک چهارم رسیده است!
تشدید خطر در تهران و احتمال تجدیدنظر در مصوبات
فرهادی، بیشترین تخلفات عدم رعایت پروتکلها را مربوط به رستورانها و سفرهخانهها میداند و از تعطیلی ۲۵۰ هزار واحد صنفی به دلیل عدم رعایت پروتکلها سخن میگوید که حجم عمدهای از این مراکز رستورانها و سفرهخانههایی بودند که بر اساس مجوز ستاد ملی مقابله با کرونا فعالیتشان را آغاز کردند، اما به صورت غیرمجاز مواد دخانی هم عرضه کردهاند. یک سری هم مربوط به تالارهای پذیرایی است که مراسمهای تجمعی برگزار کردند مانند ختم یا عروسی. عمدتاً این دو گروه بیش از سایر اصناف تعطیل شدهاند. از سوی دیگر آنچه قابل تأمل است اینکه، برخی افراد نهتنها خود را در معرض خطر قرار میدهند که حضور پرمخاطره آنها، شرایط را برای حضور کسانی که خود را مقید به رعایت دستورالعملهای بهداشتی میدانند نیز دشوار کرده و در روزهای اخیر روند رو به رشد مبتلایان و بستریشدگان در بیمارستانها حکایت از این واقعیت تلخ دارد که اگر به رفتارهای پرخطر و ممنوعشده شامل تجمع و تردد بدون فاصلهگذاری اجتماعی توجه نشود انتظار شیوع بیماری در تمامی سطوح جامعه وجود دارد و هیچکس از این ویروس در امان نخواهد بود. آنچه بدیهی است اینکه حفظ فاصله اجتماعی و رعایت پروتکل بهداشتی دو راه مؤثر در مدیریت و کنترل شیوع بیماری کروناست که تحقق این مهم، شکستن زنجیره انتقال را فراهم میکند اما عدم رعایت این دو راهکار مؤثر که به ظاهر ساده و در باطن، بسیار دشوار است، سبب شده برخی استانها به قرمز و زرد تغییر وضعیت دهند، ازجمله هرمزگان، کردستان، آذربایجان شرقی، لرستان و خوزستان که روی نقشه انتشار کرونا با یک قرمز پررنگ مشخص شدهاند. البته تهران هم در میان سایر استانها بدترین وضعیت را از بابت آلودگی به ویروس داراست، به همین علت زمزمه بازگشت محدودیتها از ستاد کرونای استان تهران به گوش میرسد، جایی که «انوشیروان محسنی بندپی»، استاندار گفته «در صورت عدم رعایت نکات بهداشتی در بازگشاییهایی که صورت گرفته است، برای حفظ سلامت مردم در مصوبات تجدیدنظر خواهیم کرد.» این وضعیت بر هشدارهای «علیرضا زالی»، فرمانده مدیریت کرونا در تهران هم منطبق است که گفته طبق آخرین نظرسنجیها ۴۰ درصد تهرانیها کرونا را جدی نمیگیرند و هرگونه تسامح نسبت به این ویروس فریبنده میتواند نتایج بسیار جدی را به دنبال داشته باشد و تمام دستاوردهای گروه بهداشت و درمان را که با یک کار طاقت فرسا و متراکم در چند ماه اخیر برای مراقبت از سلامت مردم تهران تلاش کردهاند، دچار مشکل کند.
کرمان به لحاظ الگوی انتقال، قرمز است
سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی کرمان هم به وضعیت برخی شهرستانهای سفید یا زرد این استان اشاره دارد که «به لحاظ الگوی انتقال قرمز است.» بالطبع عمده علت افزایش ویروس از سرگیری زندگی عادی، عدم توجه به نکات بهداشتی و بیتوجهی به شعار در خانه بمانیم و عدم رعایت فاصله اجتماعی است. «مهدی شفیعی»، انگشت اتهام را به سوی گرمای هوا نشانه رفته و گفته این مسئله سبب شده کرمانیها، برخی از ملاحظات بهداشتی را کنار بگذارند، فاصله اجتماعی را در میان جمعهای خود رعایت نکرده، به مسافرت بروند و یا در عزا و عروسی شرکت کرده و به مکانهای پرازدحام نظیر ادارات مراجعه کنند.
افزایش شمار افراد مبتلا به ویروس کرونا در استان کردستان ادامه دارد و تداوم این روند موجب شده بیمارستان توحید سنندج بهصورت کامل کرونایی شود.
سید مهدی طباطبایی، معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان هم ضمن ابراز نگرانی از اینکه موج دوم بیماری کرونا در کشور در حال شکل گرفتن است، گفته «هنوز موج اول این بیماری در سیستان و بلوچستان کامل نشده و اکنون به مرحله حاد رسیده و مردم باید نکات بهداشتی را جدی بگیرند.»
گذر از پیک اول کرونا و احتمال ورود به پیکهای بعدی
احسان مصطفوی، عضو کمیته اپیدمیولوژی کرونا و رئیس مرکز تحقیقات بیماریهای نوپدید و باز پدید انستیتو پاستور، پیکهای بعدی کرونا را دور از ذهن ندانسته: «برمبنای پیک اولیه در اواسط فروردین و تقریباً در ۲ ماه اخیر، نوسان ملایمی در میزان مرگ و میرها با جان باختن روزانه ۵۰ تا ۸۰ بیمار داشتهایم
و باتوجه به این مسئله میتوان حدس زد، ما از پیک اول عبور کردهایم و شاید پیکهای بعدی را داشته باشیم و این مربوط به روند کرونا در کشور است اما شاید تحلیل استانی دقیقتر از تحلیل وضعیت کل کشور باشد.»
مطابق تحلیل کمیته اپیدمیولوژی کرونا در هفته گذشته یعنی در هفته انتهایی به ۱۷ خرداد، بیماری کرونا تغییر مختصرصعودی در کشور داشته اما درباره ۱۳ استان آذربایجان شرقی، هرمزگان، کردستان، قم، مرکزی، یزد، فارس، خراسان جنوبی، گلستان، همدان، کرمان و کهگیلویه در هفته منتهی به ۱۷ خرداد روند صعودی وجود داشته و شروع پیک اپیدمی داشتهاند. در ۷ استان شامل خوزستان، اصفهان، آذربایجان غربی، ایلام، چهارمحال بختیاری، خراسان رضوی و زنجان تغییر مختصرصعودی داشتهاند. ضمن اینکه در استانهای تهران و کرمانشاه روند ثبات با تغییرات مختصر دیده شد و خراسان شمالی، البرز، و سیستان و بلوچستان نیز اخیر ا یک پیک اپیدمی را تجربه کردند. استانهای لرستان، سمنان، قزوین، مازندران و گیلان با توجه به ناسازگاری دادهها امکان تحلیل روند اپیدمی نداشتند.
حسن روحانی- رئیس جمهور، پنج شنبه گذشته در جلسه رؤسای کمیتههای تخصصی ستاد ملی مقابله با کرونا، گفته است «امروز در برخی از مناطق کشور وارد مرحله سوم مدیریت مقابله با کرونا شدهایم، مرحله اول با ایجاد محدویتهای وسیع در تعطیلی بسیاری از کسب و کارها اجرا شده و مرحله دوم نیز با فاصله گذاری هوشمند اجتماعی منجر به بازگشایی
کسب و کارها و تقسیم بندی شهرها به سه سطح قرمز، زرد و سفید شد. مرحله سوم، سازگاری کرونا با رعایت کامل دستورالعملهاست، این مرحله در حالی شروع میشود که هم متخصصان داخلی و هم سازمانهای بین المللی اعلام کردهاند، فعلاً هیچ پایانی را نمیتوان برای کرونا مشخص کرد و باید با استفاده از تجربه فاصله گذاری هوشمند وارد مرحله تأمین سلامت مردم با رعایت دستورالعملهای بهداشتی در روال فعالیتهای لازم اقتصادی-اجتماعی بشویم. برنامه ریزی برای مرحله سازگاری و رعایت کامل دستورالعملها ضروری است که این سازگاری بر اساس تعریف متخصصین تغییر در شیوهها و سبک زندگی و نحوه فعالیت است.» به تعبیر ایرج حریرچی، معاون وزیر بهداشت، تا اطلاع ثانوی ویروس کرونا با ماست و با تغییر روش زندگی و رفتار غیرمسالمت آمیز با این ویروس میتوان بر آن غلبه کرد اما محوریت بحث بر سر همین مسئله و عدم توجه به قواعد و الزامات بهداشتی است.
پروتکلهای بهداشتی نسبت وثیقی با مؤلفههای جامعه شناختی دارند
«سیدجواد میری»، جامعه شناس و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در تحلیل عدم پیروی شهروندان از پروتکلهای بهداشتی در گفت و گو با «رسالت» به این مسئله از دو منظر مینگرد، نخست از منظر روانشناختی و اینکه چه مسائلی باعث شده، حساسیت شهروندان نسبت به شیوع کرونا کمتر شود و دوم از منظر جامعه شناختی، به این معنا که چه عوامل و عناصری در ساختار سیاست گذاریهای اجتماعی در نسبت با شیوع ویروس تغییر کرده که تغییر رفتار شهروندان را در پی داشته، به عنوان مثال در همان بدو ورود ویروس، مانور رسانهای در سطح جهان به قدری بود که افراد از نظر زبانی به نوعی فلج و انفعال گرفتار شده بودند و میتوانستیم این ترس را در همه افراد مشاهده کنیم که یکی از نمونههای بارز آن، عدم حضور در مراکز شغلی و کسب و کارها بود اما به تدریج سیاست گذاریهای اجتماعی به این سمت رفت که برای مدت طولانی نمیتوان اقتصاد را نادیده گرفت و باید افراد با رعایت پروتکلهای بهداشتی بر سرکار خود حاضر شوند بنابراین تغییر رفتار شهروندان در نسبت مواجه با ویروس، صرفاً بحث روانشناختی نیست بلکه در حوزه سیاست گذاری اجتماعی و به طور مشخص در حوزه کرونا، رفتار شهروندان هم در تناسب با تغییر رویه ستاد ملی کرونا تغییر کرده و یکی از آفت ها و پیامدهای این موضوع، شیوع بیشتر بیماری و احتمال ایجاد موجهای دوم و سوم است. بالطبع آن جنبهای که به سیاست گذاریهای اجتماعی بازمی گردد امر پنهانی نیست یعنی باتوجه به وضعیت اقتصادی و تحریمهای شدیدی که بر ساختار کشور وارد شده، در کنار عدم شفافیت توزیع منابع؛ نمیتوانیم همانند کشوری نظیر سنگاپور عمل کنیم. همانطور که میدانید دولت این کشور تا آخر سال، تمام مدارس و دانشگاهها و کسب و کارها را تحت مدیریت سفت و سخت خود قرار داده و افراد ضمن رعایت یک سری پروتکلهای خاص بهداشتی، فقط هفتهای یکبار آن هم برای ۲ یا ۳ ساعت اجازه دارند بر سرکار خود حاضر شوند. این کشور با اقتصاد و امکاناتی که دارد، میتواند چنین سیاست گذاریهایی را به صورت منسجم و ممتد در مدت یک سال پیگیری کند اما در ایران این امر عملاً غیرممکن است چون دولت فاقد بنیه اقتصادی است و این سبب میشود، سیاست گذاری اجتماعی به سمت ایمنی گلهای برود تا خود این مسئله، مصونیت جمعی ایرانیان را بالا ببرد. البته ما تنها کشوری نیستیم که اینگونه عمل کردهایم و در واقع سوئد هم چنین روشی را انتخاب کرده، منتها در ایران، اتخاذ این روش باعث شده که شیوه یا الگوهای رفتاری مردم نسبت وسیعی با همین سیاست گذاریهای اجتماعی داشته باشد لذا پروتکلهای بهداشتی زمانی قابل فهم خواهد بود که سیاست گذاریهای اجتماعی پشتوانه قوی برای رعایت این پروتکلها باشد اما اگر قواعد و اصول بهداشتی را به صورت انتزاعی و تک سلولی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم و بگوییم چرا مردم تابع این قواعد نیستند، دچار اشتباه شدهایم. ما باید این بحث را مطرح کنیم که پروتکلهای بهداشتی ارائه شده از سوی ستادملی مبارزه با کرونا که ذیل مفهوم سیاست گذاریهای اجتماعی قرار میگیرد، زمانی در سطح ملی میتواند ضمانت اجرایی داشته باشد که سیاست گذاری ها به نوعی، حضور و اجتماع مردمی را در صحنههای اجتماعی و اقتصادی به حداقل برساند و بعد انتظار داشته باشیم که این پروتکلها به صورت منظم، ۹۰ تا ۹۵ درصد رعایت شود. اما چون سیاست گذاریهای اجتماعی پشتوانه قوی ندارد و به صورت انتزاعی در مورد آن تصمیم گرفته میشود، در الگوهای رفتاری مردم هم تغییری حاصل نمیشود. البته در اینجا نکته دیگری هم حائز اهمیت است که باید آن را به صورت میدانی هم مورد مطالعه قرار داد، اینکه شیوه رفتاری مردم در نسبت با پروتکلهای بهداشتی را نمیتوان به صورت کلی مورد ارزیابی قرار داد چون مانند بسیاری از مسائل اجتماعی، این پروتکلها هم نسبت وثیقی با مؤلفههای جامعه شناختی دارند مانند جنسیت، طبقه، درآمد، تحصیل و جایگاه اجتماعی، منزلت، سرمایه اجتماعی- فرهنگی و قرار گرفتن در شهر یا روستا بنابراین به صورت کلی نمیتوانیم بگوییم پروتکلها رعایت نمیشود یا میشود. ما باید این شاخصههای امر اجتماعی را موردنظر قرار دهیم و بگوییم در کلانشهری مثل تهران، وضعیت شمال شهر یا جنوب و شرق چگونه است؟ یا در شهرهای کوچکتر و روستاها یا مراکز استانها هم به همین صورت است؛ ما الگوی رفتاری یکپارچه ای نمیبینیم و این الگوها چندان بی ربط با شاخصههای جنسیتی، طبقه، درآمد و تحصیل نیست. به فرض مثال کسانی که درآمد بالایی دارند، تلاش میکنند قرنطینه را رعایت کرده و حتی برای خرید مایحتاج عمومی هم از منزل خارج نشوند و به صورت اینترنتی یا تلفنی سفارش بدهند. از طرف دیگر در صداوسیما یا رسانههای تصویری گفته میشود که مردم رعایت میکنند یا نمیکنند، اما وقتی در مورد امری اجتماعی صحبت میکنیم، امر اجتماعی در نسبت با شاخصههای اجتماعی معنا دارد. اگر اینها را مدنظر قرار ندهیم و به صورت کلی ذیل یک مفهوم بسیار خنثی مثل مردم به تبیین رعایت پروتکلها بپردازیم، درست نیست، ما از کدام مردم سخن میگوئیم؟ آنها که در حاشیهها زندگی میکنند یا آنها که در شهر هستند، از مردم ثروتمند یا فقیر؟ وقتی در مورد پروتکلها صحبت میکنیم، این پروتکلها به گونهای تنظیم شده که شاخصههای امر اجتماعی را در جامعه ایران مدنظر قرار نداده، سازمان بهداشت جهانی تلاش کرده، پروتکلهای بهداشتی را با استانداردهای جهانی تعریف کند ولی این استانداردها وقتی در آمریکا ترجمه میشود، به یک گونه تعریف میشود و در عراق و یمن هم به گونهای دیگر. یعنی دیالکتیک بین امر محلی و جهانی بایکدیگر مرتبط است و کسی که این پروتکلها را در ایران تنظیم میکند، اگر پیچیدگیهای این جامعه و وزن ساختار شهری و طبقه کارگری و کارمندی و ساختار عرضه و تقاضا را مورد نظر قرار ندهد، پروتکلها انتزاعی خواهند بود. ضمن اینکه نحوه مواجه با کرونا، نوع مدیریت و سیاست گذاری اجتماعی، امر بهداشتی نیست و ما اگر پیچیدگیهای جامعه را در بخشهای مختلف از شهر و روستا و مراکز استانها درنظر نگریم، سیگنالهای گیج کنندهای به افکارعمومی میدهیم، اینکه مردم سوار اتوبوس و مترو نشوند و یا با وسیله شخصی و تاکسی رفت و آمد کنند، شدنی نیست و با بیان چنین سخنی انگار قشری از جامعه که وسیله شخصی نداشته و یا امکان پرداخت هزینه تاکسی را ندارند، نادیده میگیریم. گویا این پروتکلها صرفاً برای قشری تعریف شده که دارای اتومبیل شخصی هستند و یا توان پرداخت کرایه تاکسی دارند بنابراین پروتکلها هیچ ربط بنیادینی با وضع طبقات پایینتر ندارد.»
انسان برحسب عادت واره ها با بحران روبه رو میشود
حسین روحانی، جامعه شناس و پژوهشگر هم در گفت و گو با «رسالت» ضمن تاکید بر این اینکه ویروس کرونا، یک مسئله چند لایه است و نمیتوان علت مشخصی را در بروز این پدیده و شیب صعود ویروس ارزیابی کرد، به «رسالت» چنین توضیح میدهد: «وقتی جامعه برای مدت طولانی با یک بحران و پدیده آسیب زا روبه رو میشود و تمامی ابعاد زندگی تحت تأثیر قرار میگیرد، شاید در ابتدا مردم سعی بکنند مواجهه وحشتناکی با این پدیده داشته باشند و مراقبتهای بهداشتی را به طورکامل رعایت کنند اما کارکرد و خاصیت ذهن اینگونه است که به تدریج، وضعیت بحرانی در نظر افراد عادی شده و مشمول مرور زمان میشود. این عادی سازی سبب کاهش حساسیت اولیه و حساسیت زدایی نسبت به بروز و تداوم بحران میشود و فرد به نوعی با ویروس خو میگیرد. درست است که انسان صاحب عقل و اراده بوده و باید در مواجه با خطرات، رویکرد عاقلانه و واقع بینانه ای داشته باشد اما از سوی دیگر باید این راهم در نظر داشت که انسان، موجودی پیچیده است و بسیاری مواقع انسان برحسب عادت واره ها و غرایز و خوی انطباق پذیری با بحران و محیط عمل میکند و ما نباید آن را دستکم بگیرم. ما وقتی در مورد کشور خودمان صحبت میکنیم، نمیتوانیم بی توجه به دیگر کشورها نظری را ارائه دهیم، مردم کشورهای پیشرفته هم اینگونه عمل کردهاند یعنی چندان تابع پروتکلهای بهداشتی نبودهاند و افزایش آمار مبتلایان و قربانیان در آمریکا و برزیل موید این نکته است و حتی مردم این کشورها به خیابان آمدند و معترض بودند از اینکه چرا محدودیت اعمال میشود. بالطبع ما نباید با یک رویکرد عاقلانه و مدرنیستی، چنین تصور کنیم که آدمی، مشرف و مسلط بر فضاست و میتواند در هر لحظه متناسب با وقوع بحران، تصمیمی عاقلانه اتخاذ کند. بالطبع نخبگان جامعه و دانشگاهیان و نخبگان دولتی و پزشکان و کسانی که به لحاظ ضریب عقلانی به سطحی از آگاهی رسیدهاند باید دست به دست هم بدهند تا هشدارهای لازم را به افرادی که نسبت به این پدیده بی توجه هستند، بدهند تا عموم جامعه به این نتیجه برسند که ویروس میتواند بحران زا باشد. از طرفی یک جو وحشت آلود هم نباید ایجاد کنیم، یعنی در عین حال که نباید آن را دستکم گرفت، درباره ابعاد آن هم نباید اغراق کرد.»
ویروسی که در گوشه گوشه جهان ریشه دوانده، نه واکسنی دارد و نه دارویی، حتی پیشرفتهترین کشورها هم نتوانستهاند راهی قطعی برای درمان یا پیشگیری از ابتلاء به این ویروس بیابند.
کد خبر 4948041
نظر شما